موقعك الحالي:صفحة رئيسية>المنتجات

رسالة على الانترنت

به گردابی میل گفت

گنجور » سعدی » گلستان » باب اول در سیرت ...

حکایت شمارهٔ ۳۵. با طایفهٔ بزرگان به کشتی در نشسته بودم. زورقی در پی ما غرق شد. دو برادر به گردابی در افتادند. یکی از بزرگان گفت ملاح را که: بگیر این هر دو را که به هر یکی پنجاه دینارت دهم. ملاح در ...

Read More
گنجور » مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول ...

اگر در اینجا ب را مشدد بخوانیم فکر کنم وزن به هم نمی ریزد. گفت نی از من تو سبّاحی مجو. البته چیزی هم که شما گفتید کاملا درسته و جای دو کلمه رو عوض کردید و در این صورت ب رو نیاز نیست مشدد بخوانیم.

Read More
گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲

غزل شمارهٔ ۱۹۲. سروِ چَمانِ من چرا میلِ چمن نمی‌کند؟. همدمِ گل نمی‌شود یادِ سَمَن نمی‌کند. دی گِلِه‌ای ز طُرِّه‌اش کردم و از سرِ فُسوس. گفت که این سیاهِ کج، گوش به من نمی‌کند. تا دلِ هرزه ...

Read More
مثنوی معنوی/حکایت ماجرای نحوی و ...

باد کشتی را به گردابی فکند. گفت کشتیبان بدان نحوی بلند. هیچ دانی آشنا کردن بگو. گفت نی ای خوش‌جواب خوب‌رو. گفت کل عمرت ای نحوی فناست. زانک کشتی غرق این گردابهاست.

Read More
باد کشتی را به گردابی فگند ** گفت ...

1. باد کشتی را به گردابی فگند ** گفت کشتیبان به آن نحوی بلند. Derken rüzgâr gemiyi bir girdaba düşürdü. Gemici, o nahiv âlimine bağırdı: هیچ دانی آشنا کردن بگو ** گفت نی ای خوش جواب خوب رو. “ Yüzmeyi bilir

Read More
مثنوی مولانا – دفتر اوّل – بخش ۱۳۷ ...

گفت هیچ از نَحْو خوانْدی؟ گفت لا: گفت نیمِ عُمرِ تو شُد در فَنا: ۲۸۵۰: دلْ‌شِکَسته گشت کَشتیبان زِ تاب: لیک آن دَم کرد خامُش از جواب: ۲۸۵۱: بادْ کَشتی را به گردابی فَکَند: گفت کَشتیبان بِدان ...

Read More
گلستان و حکمت عملی / دکتر اصغر دادبه ...

2015年4月21日  دو برادر به گردابی درافتادند. یکی از بزرگان گفت ملاح را که: بگیر این هر دوان را که به هر یکی پنجاه دینارت دهم؛ ملاّح در آب افتاد و تا یکی را برهانید، آن دیگر هلاک شد. گفتم بقیّت عمرش نمانده ...

Read More
گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸

غزل شمارهٔ ۳۷۸. ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم. جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است. کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم. رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم. سر حق بر ...

Read More
مثنوی مولانا – دفتر چهارم – بخش ۵۸ ...

مثنوی مولانا – دفتر چهارم – بخش ۵۸ – چالیشِ عقلْ با نَفَسْ هَمچون تَنازُع مَجنون با ناقه مَیْلِ مَجنون سویِ حُرّه مَیْلِ ناقه واپَسْ سویِ کُرّه چُنان که گفت مجنون هَوی ناقَتی خَلْفی وَ قُدّا مِیَ الْهَوی وَ

Read More

المزيد من المعلومات

الصين -تشنغ تشو -المنطقة الوطنية للتنمية الصناعية للتكنولوجيا المتطورة، جادة العلوم رقم 169.

الاتصال: 0371-86549132.
      البريد الإلكتروني:[email protected]
حقوق حقوق التأليف والنشر: رقم التدوين Development Buide 10200540 -22.